نگاه چپ از اتحاد (*)
شباهنگ راد شباهنگ راد

نزدیک به یک‏قرن از زمان پیدایش جنبش کمونیستی، مسئله‏ی اتحاد هم‏چنان به عنوان معضل در مقابل نیروهای مارکسیست – لنینیست قرار دارد. در طول این 100 سال، جنبش کمونیستی هرگز در پروسه‏ی مبارزات قادر نبوده است تا در مقابل نیاز فوری جنبش توده‏ای، بطور اساسی پاسخی مثبت دهد و سعی نماید تا با یک‏پارچگی هر چه بیشتر در مقابل طبقات حاکم و بورژوازی، وارد عمل هر چه گسترده‏تر گردد. در عوض در آن‏سوی قضیه، دولت‏ها و سرمایه‏داران با هر درجه‏ای از اختلاف، متحدانه برای تأمین و تداوم منافع‏ی خویش به سرکوب مبارزات توده‏ها و کمونیست‏ها همت گماشته و می‏گذارند. در این چارچوب مدتی است موضوع اتحاد از سوی سازمان‏های مارکسیست – لنینیست ایرانی، مجدداً با داغی بیشتر از گذشته طرح گردیده و این نیروها دائماً برای غلبه بر پراکندگی موجود راه حل‏هایی ارائه می‏دهند؛ راه حل‏هایی که نه تنها مشکل‏گشای واقعیت کنونی نبوده و نمی‏باشد بلکه با آغشته بودن به تزهای مشعشعانه بر ابعاد معضل پراکندگی می‏افزایند. آن‏چه می‏توان از بطن طرح‏های ارائه شده از سوی سازمان‏های م – ل استنباط نمود این است‏که این سازمان‏ها بنابه منافع‏ی طبقاتی‏شان و بنابه عدم اعتقاد عمیق‏شان به مسئله‏ی فوق، نه تنها در جهت رفع معضل اتحاد گام بر نداشته بلکه در صدد توجیه بی عملی‏شان در این رابطه می‏باشند. این رفتار و ارائه راه حل‏های غیر واقعی از سوی سازمان‏های سیاسی بمنظور دستیابی به اتحاد در شرایط فعلی نشان دهنده‏ی واقعیات امروزی و عدم ارتباط آنان با جنبش می‏باشد.

این امری مسلم استکه بی‏عملی و فقدان ارتباط از ضریب و پتانسیل مبارزاتی سازمان‏ها کاسته و می‏رود در تاریخ مبارزات کنونی جنبش ایران، سازمان‏های مدعی مارکسیست – لنینیست را در ذهن توده‏ها بورطه‏ی فراموشی بسپارد. جنبش چپ در چنین دورانی قرار دارد؛ دوران بی افقی و دوران پایان این مرحله. یکی از عوامل مهم را باید در عدم حضور سازمان‏های م – ل در صحن اجتماع بر شمرد. در پرتو چنین شرایطی است‏که امروزه تقلاهای بی‏شماری از سوی سازمان‏های م – ل بمنظور اتحاد صورت می‏گیرد که در واقع تلاش برای اثبات وجودی خویش می‏باشد تا گسترش و صیقل بخشیدن به مبارزات توده‏ها.

 

اگر بخواهیم بی‏غرضانه و منصفانه به وضعیت چپ طی دو دهه‏ی اخیر بنگریم به این واقعیات و نتایج اسف‏بار دست خواهیم یافت که نیروهای م – ل در این دوران در بدترین شرایط ممکنه از حیات جنبش کمونیستی بسر می‏برند. یعنی در یک کلام جنبش در تبعید و بدون حداقل ارتباط و بی‏عمل. جنبش بدون ارتباط قادر به ارائه‏ی راه حل‏های اصولی و بن بست شکنانه نمی‏باشد. راه حل‏های تاکنونی نشان داده‏اند که قادر به نجات جنبش چپ از این مخمصه نخواهند بود. با ادامه‏ی این روند، نیروها همانند اسب عصاری بدور خود چرخیده و با شتابی هر چه بیشتر به وضع موجود تداوم می‏بخشند. این تاکتیکی است‏که نیروهای م – ل در دو دهه اتخاذ نموده‏اند.

 

سال‏هاست که نیروهای چپ بعد از یورش وحشیانه‏ی رژیم به بیرون از جامعه پرتاب شده و به روز موعود چشم دوخته و منتظر آن روزهای "طلایی" می‏باشند. جنبشی که می‏بایست افق‏های سیاسی و چشم‏اندازهای مبارزاتی را با پراتیک قهر و انقلابی‏اش تصویر کند و توده‏های به عصیان آمده را حول خود متشکل سازد، به نظاره‏گر مبارزات آنان تبدیل گشته است. این حنبش – جنبش کمونیستی – جنبش, تأثیرگذار، دخالت‏گر، هدایت کننده و ایثارگر نیست. خصیصه‏ی اساسی مبارزه‏ی کنونی جنبش کمونیستی به مبارزه‏ی افشاگرانه تکراری علیه‏ی رژیم جمهوری اسلامی و آن‏هم در عرصه‏ی جامعه غیر خودی تبدیل گشته است. اگر در دوران رژیم شاهنشاهی، هزاران و حتی میلیون‏ها انسان در حمایت از نیروهای م – ل به خیابان‏ها ریخته و راه نجات خود را در تحقق ایده‏های نوین کمونیستی آنان می‏دیدند، در شرایط فعلی بدلیل فقدان حضور این نیروها در صحنه‏ی اجتماع، حول شعارها و سازمان‏های بورژوا – رفرمیستی و جناح‏های حکومتی متشکل گشته‏اند. چنین وضعیتی برای جنبش چپ تأسف‏بار است؛ چرا که بعد از آن‏همه اندوخته‏ی مبارزاتی در جایی قرار گرفته است‏که هیچ نقشی در روند و ارتقاء مبارزه‏ی کنونی ندارد. نیروهای بسیج شونده اساساً در میدانی به غیر از میدان فعلی، یعنی میدان انتخاب شده توسط نیروهای م – ل می‏باشند. دست و پا زدن در محیط‏های غیر خودی مبارزاتی نه تنها آماده ساز اتحاد فیمابین نیروهای م- ل نخواهد بود بلکه بر مشکلات و معضلات آنان می‏افزاید.

 

مروری گذار به حیات سیاسی نیروها در دو دهه‏ی اخیر این واقعیت را هر چه بیشتر عریان می‏سازد که روش‏های انتخابی کهنه شده‏ی آنان، بمنظور دستیابی به اتحاد کار ساز نبوده و نیست. نمونه‏های فراوانی در اثبات این قضیه وجود دارد که هدفِ نیروهای متشکل شده حول شعار اتحاد، بر خلاف ادعاهای‏شان گسترش هر چه بیشتر مبارزه علیه‏ی جمهوری اسلامی نبوده بلکه شلیک بدون هدف است. چگونه می‏توان بدون درگیر شدن در یک مبارزه‏ی حاد طبقاتی و دخالت‏گر، راه حل‏های عملی و اصولی بمنظور رفع بن بست چندین ساله را ارائه داد؟ در راستای چنین شرایطی است‏که بخش‏هایی از چپ ایران هر از چند گاهی با طرح شعارهای دهان پر کن بمنظور گسترش مبارزه‏ی علیه‏ی جمهوری اسلامی نغمه‏ی اتحاد را سر داده و دیگران را به گرد آمدن حول سیاست‏های غیر واقعی خویش فرا می‏خوانند، بدون این‏که روش‏های قبلی را بطور علمی مورد نقد قرار دهند.

 

اتحاد چپ کارگری، بلوک چپ انقلابی، اتحاد رسانه‏ای و ... همه و همه خوراک تبلیغاتی سازمان‏های تشکیل دهنده‏ی آن‏ها تبدیل گشته است. وارد شدن در چنین روندی که آینده‏ی نامعلوم و تاریک را بنمایش می‏گذارد به انحراف کشاندن مبارزات و توهم‏زدایی‏ست. ورود در چنین پروسه‏ایی نه تنها نقش تأثیرگذاری را ایفاء نخواهد نکرد بلکه به مفهوم رقصیدن به ساز ناهمگون آنان می‏باشد. اتحاد واقعی نیروهای چپ نه در عرصه‏ی مبارزه‏ی خارج از کشور بلکه در صحن جامعه‏ی ایران عملی خواهد بود. مبارزات نیروها در خارج از کشور، مبارزه‏ی افشاگرانه علیه‏ی رژیم می‏باشد. مبارزه در داخل بطور همه‏گیر و خشن و در ابعادی بمراتب رادیکال‏تر و تعرضی ادامه داشته و دارد و توده‏ها هر روزه با پوست و گوشت‏شان ماهیت واقعی جناح‏های درونی رژیم را درک نموده‏اند.

جنبش انقلابی در شرایط کنونی محتاج پاسخ عملی‏ست. چپ متعهد و انقلابی باید به نیاز توده‏ها پاسخ دهد نه بر تمایلات درونی‏اش. اگر قصد و منظور چپ این است‏که با اتحاد می‏خواهد مبارزات توده‏ها را علیه‏ی رژیم جمهوری اسلامی گسترش دهد، باید خطر کند؛ باید خود در صف مقدم مبارزه قرار گیرد؛ باید از درون جنبش خویش راه حل‏های واقعی که همانا پاسخ به کسب قدرت سیاسی است، دهد. جنبش کمونیستی تنها در پرتو قهر انقلابی است‏که می‏تواند رسالت تاریخی‏اش را ایفاء نماید و چپ شکننده و بحران‏زا را در شرایط کنونی نجات دهد. جنبش چپ انقلابی باید ابتکار عمل را از دست دشمنان خلق گرفته و مبارزات توده‏ها را در جهت صحیح کانالیزه نماید. نیروهای م – ل باید سیاست صبر و انتظار را کنار گذاشته و سیاست تعرض را پیشه‏ی خود سازند.

 

اتخاذ چنین سیاستی‏ست که جنبش کمونیستی را از مخمصه فعلی نجات خواهد داد. با وارد شدن در چنین عرصه‏هایی از مبارزه است‏که مسئله‏ی اتحاد عمل واقعی، جدی و با افق در دستور کار انقلابیون قرار خواهد گرفت. این آن رسالتی‏ست که جنبش کمونیستی باید بنیاناً برای تحقق آن تلاش ورزد. حال در این‏جا این سئوال حساس مطرح می‏باشد که آیا علی‏رغم در غلطیدن نیروهای م – ل به چنین وضعیتی باید دست روی دست گذاشت و هیچ‏گونه اقدام عملی‏ای انجام نداد؟ چرا. در درجه‏ی اوّل نیروهای م – ل باید به این درجه از آگاهی و شناخت برسند که اتخاذ همان روش‏های کهنه و بی سر انجام برای حل معضل اتحاد مشکل‏گشا نبوده و مبارزات توده‏ها را گسترش نخواهد بخشید، در ثانی باید بدانند که هر بار این‏گونه اتحادها به شکست انجامیده نیروهای بی‏شماری را بورطه‏ی یأس و ناامیدی سوق داده است. پذیرش چنین واقعیاتی دال بر رد اتحادهای موردی نیست بلکه چشم‏انداز و توقعات باید روشن گردد. وظیفه‏ی یک عنصر آگاه و نیروی مبارز این است‏که از محیط خویش حداکثر استفاده‏ی مبارزاتی را نموده و در جهت ارتقاء و تغییر آن تلاش ورزد. درک موقعیت و شرایط یکی از ملزومات اساسی برای مبارزه‏ی آتی‏ست. نباید متوهم بود و چشم‏اندازهای کاذب را در صفوف نیروهای جنبش بوجود آورد. وظیفه‏ی یک سازمان متعهد و انقلابی این است‏که خط فاصل خود را بطور عملی با ایده‏های انحرافی کشیده و اتلاف انرژی ننماید. تجربه‏ی تاکنونی نشان داده است‏که بدلیل موقعیت فعلی و کمیت نیروی خودی و تمایلات درونی سازمان‏ها نتوانستیم مسیر تاکنونی این‏گونه اتحادها را تغییر دهیم. باید سعی نمائیم که در حد توان‏مان در جهت اتحادهای موردی بین سازمان‏ها و تشکلات مختلف موجود که به بیرون کشیدن نیروی بیشتری در عرصه‏ی عمل منجر می‏گردد تلاش ورزیم. باید بدانیم که مبارزات توده‏ها در خارج از کشور نقش باز دارنده‏ای در مقابل سیاست‏های ارتجاعی رژیم ایفاء ننموده و بدون حیات سازمان‏های مادر در جبهه‏ی داخل و درگیر شدن مستقیم با نیروهای رژیم، ارتقاء بخشیدن به مبارزات توده‏ها غیر ممکن می‏باشد و اتحاد عمل‏های نیروهای خارج از کشور نیز پایدار نخواهد بود؛ چرا که با اوّلین انفجار و خیزش همگانی در داخل، این اتحادها از درون می‏پاشد. پایداری اتحاد نیروهای م – ل مستلزم تحرک و ارتباط آنان با توده‏ها می‏باشد.

 

23 آگوست 2010

31 مرداد 1389

  

(*) لازم به توضیح‏ست که این نوشته در شهریور 81 و در بحث‏های درونی و در حول و حوش اتحاد نگاشته شده است. از آنجا که بحث اتحاد همواره از زمره مشغله‏های فکری - عملی جنبش چپ و نیروهای متشکله‏ی آنرا تشکیل می‏دهد و از آنجا که ایده‏های اساسی مطروحه در این نوشته هم‏چنان بقوت خود باقی‏ست، بی‏مناسبت نیست تا از درون به بیرون انتقال یابد. 


August 22nd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی